تشکل‏های دانشجویی(1)

کارکرد تشکلها

تشکلهای اسلامی دانشجویان، اصلیترین شاخه‏ی فعالیتهای دانشجویی به شمار می‏آید؛ بویژه همزمان با اوجگیری نهضت و پس از پیروزی آن، نقش مضاعف یافته و بار اصلی فعالیتهای علنی دانشجویی را بر دوش داشته است.
مقام معظم رهبری، بارها و بارها از این نقش اساسی یاد کرده‏اند و به تحلیل و تبیین حرمت آن پرداخته‏اند و از منظرها و زاویه‏های مختلف، بر ضرورت استمرار فعالیت تشکلهای اسلامی تأکید داشته‏اند؛ از جمله می‏توان به نکات زیر اشاره کرد:
1) تبلور نقش هدایتگری نسل دانشجو: در سخنان پیشین اشاره شد که رهبری معظم انقلاب، مؤکدا بر جایگاه هدایتگری نسل دانشجو تأکید ورزیده‏اند و آن را از دانشجویان طلبیده‏اند.بی‏تردید، حرکتهای انفرادی دانشجویی، نمی‏تواند چندان نقش چشمگیری را در هدایت اجتماعی داشته باشد .آحاد دانشجویان، در محیطهای کوچک ارتباطی خود می‏توانند تأثیرگذاری کنند؛ اما وقتی که دامنه‏ی تأثیر را افزونتر و گسترده‏تر بطلبند، چاره‏یی جز تشکلهای اسلامی دانشجویی باقی نمی‏ماند.این گونه تشکلها هستند که قادر خواهند بود اندیشه‏ها و اراده‏های فردی را در درون یک مجموعه‏ی دانشجویی تمرکز بخشند و نقش هدایتگری نسل دانشجو را مؤثرتر و بارزتر سازند:
در زمینه‏ی حرکت سیاسی و انقلابی، شما وظیفه‏ی هدایت را هم به عهده دارید...؛ به خاطر این که شما امکان بیشتری دارید...اما آنچه که می‏تواند مظهر این حرکت هدایت‏آمیز و مظهر این فداکاری واین کار فوق‏العاده و این اضافه‏ی کار باشد، انجمنهای اسلامی هستند. (1)
2) تضمین روح اسلامی دانشگاه: حفظ و تعمیق روح اسلامیت دانشگاه، از خواسته‏های جدی دین باوران است و بار اصلی این مسؤولیت، بر دوش بدنه‏ی دانشگاه ـ یعنی دانشجویان ـ خواهد بود؛ اما این رسالت، همانند دیگر وظایف اجتماعی، جز از طریق تأسیس و یا تقویت نهادهای اجتماعی متناسب پدید نخواهد آمد و در این میان، نقش تشکلهای اسلامی دانشجویی که برخاسته از بدنه‏ی یاد شده هستند، نقشی اساسی و غیر قابل جایگزین است.
رهبری معظم انقلاب، در سخنی اظهار داشته‏اند:
من به انجمنهای اسلامی، ایمان عمیق و راسخ دارم.من نقش انجمنهای اسلامی را خیلی زیاد می‏دانم.نقش انجمنهای اسلامی همین است؛ یعنی حفظ فضای اسلامی و انقلابی در دانشگاه. (2)
همچنین در سخنی دیگر ابراز فرموده‏اند:
من به نقش انجمنهای اسلامی هم بسیار معتقد و مذعن هستم.انجمنهای اسلامی، اساسیترین قسمتهایی هستند که می‏توانند اسلام را به دانشگاهها بیاورند.این چند نفر جوانی که به عنوان انجمن اسلامی در این دانشکده یا در این دانشگاه مشغول کار هستند، حتی گاهی نقششان از استاد و از مدیر و از مسؤولان، مؤثرتر و قویتر و نافذتر است؛ این را باید قدر بدانیم. (3)
البته بایستی یادآور شد که متأسفانه در مواردی به واسطه‏ی کم‏توجهی به این نقش اساسی و درگیر شدن با سیاستبازی و طرد و جذبهای‏قدرتمدارانه، تشکلهای اسلامی دانشجویی پس از انقلاب، از تعمیق روح اسلامی در دانشگاه باز مانده و یا نقش لازم را در آن نیافته‏اند .در سر فصلهای مربوط به «دانشگاه و دین» و «دانشگاه و سیاست» ، از این مقوله بیشتر سخن خواهیم گفت؛ اما به اجمال یادآور می‏شویم که اهمیت و حرمت تشکلهای اسلامی دانشجویی بدان بود و هست که فرهنگ دینی را در محیط دانشگاه روح و عمق بخشند و دانشجویان را از سطحی‏گرایی، بساطت، ایمان تقلیدی و...، به عمق تفکر دینی و شور و ایمان فرا خوانند؛ اما سوگمندانه باید گفت که ارتباط تشکلهای اسلامی به احزاب و گروههای بیرون دانشگاه و نیز مراکز قدرت در داخل و بیرون دانشگاه، از این اهتمام اساسی کاست و آن را در گیرودار بالا بردنها و فروکشیدنها کشاند و آن توقع و انتظار را در کامها خشکاند.
رهبری معظم انقلاب، در یادکرد امیدها و ناکامیها چنین فرموده بودند:
دل ما به انجمنهای اسلامی خوش بود.از اول انقلاب، بچه‏های دانشجو که به من مراجعه می‏کردند، اینها را به ایجاد و توسعه‏ی انجمنهای اسلامی تشویق می‏کردم...و ما خیلی امید بسته بودیم .من عملا می‏بینم انجمنهای اسلامی آن مسیری را که مورد امید بود، نپیموده‏اند.انجمن اسلامی بایستی زمینه‏سازی کند، تا فکر دینی و فرهنگ دینی در دانشگاهها به صورت درست و عمیق و شایسته‏ی دانشجویش جا بیفتد.به جای این، بسیاری از انجمنها ـ حالا من همه‏شان را خبر ندارم، اما تا آن جایی که من اطلاع دارم ـ به بازیهای سیاسی، کارهای سیاسی و دسته‏بندیهای سیاسی افتادند؛ دسته‏بندیهای‏سیاسی بیرون از دانشگاه را به داخل دانشگاه آوردند. (4)
3) ضامن حفظ و پویایی انقلاب: تشکلهای اسلامی در سطح جامعه و بویژه در محیطهای دانشگاهی، بازوی پرتوان نهضت اسلامی در شرایط سخت و عسرت انقلاب بوده و هستند.در روزگار سنگربندیهای حزبی در محیط دانشگاهی، در دوره‏ی جنگ و جهاد و پس از آن، هماره پشتوانه‏ی اساسی برای نظام و انقلاب بوده‏اند.
با همین دید، رهبری معظم انقلاب از جایگاه انجمنها و تشکلهای اسلامی و بویژه تشکلهای اسلامی دانشجویی یاد کرده‏اند و نقش آن را ستوده‏اند:
انجمنهای اسلامی، نه فقط در دانشگاهها، بلکه در کل ارگانها، یکی از برنده‏ترین سلاحهای انقلاب هستند...این سلاح، سلاح بسیار برنده‏یی است. (5)
نقشهای سه‏گانه‏ی تشکلهای اسلامی دانشجویی، گوشه‏یی از شأن و موقعیت تشکلها را نشان می‏دهد.به همین جهت بایستی به وظایف کلان و خرد مجامع اسلامی دانشجویی توجهی مجدد داشت؛ مشکلات و مخاطرات آن را مورد کاوش قرار داد و تمهیدات لازم را برای دستیابی به وظایف و پرهیز از خطرات جستجو کرد.

رسالت تشکلهای اسلامی

تشکلهای اسلامی دانشجویی، از نیازها و خواسته‏های درونی دانشگاه برآمده‏اند؛ با بخشنامه‏های یکروزه‏ی اداری شکل نگرفته‏اند، تا یکشنبه پایان یابند؛ فرازهای سخت نهضت اسلامی در چند دهه‏ی اخیر، تأسیس آن را ایجاب کرد و بر استمرار حضور آن تأکید ورزید و این نهادها را به عنوان واقعیت غیر قابل انکار و حذف محیط دانشگاه درآورد.
مقام معظم رهبری، ضمن تأکید مداوم بر ضرورت حضور تشکلهای اسلامی در محیط دانشجویی، از این زمینه‏ها یاد کرده‏اند و فلسفه‏ی حضور این نهادها را در پرتو تأمین آن آرمانها و خواسته‏ها بیان داشته‏اند.
گوشه‏یی از وظایف و رسالتهای انجمنها و تشکلهای اسلامی را در نکات زیر می‏توان ارایه کرد:
1) مصونیت‏بخشی دینی، سیاسی محیط دانشگاه: تشکلهای اسلامی با نامی که برگزیده‏اند و تعلقی که به اسلام و مکتب نشان داده‏اند، در خط مقدم حفاظت محیط زیست دانشگاه هستند .آنان بایستی با حساسیت لازم به مسأله برخورد کنند؛ سیاست بی‏اعتنایی و تساهل را پیشه نگیرند و در برابر آلایشهای موجود و نفوذ آلودگیهای جدید، از واکنش منطقی دریغ نورزند :
دانشجو، آن کسی است که می‏خواهد از این سفره [دانشگاه‏] تغذیه بشود.اگر دید گوشه‏یی از این سفره را کسی آلوده و مسموم و خراب می‏کند، حق دارد نگذارد. (6)
ایشان در همین بیانات افزوده‏اند:
البته این کار اگر بخواهد درست انجام بگیرد، باید با یک سیستم‏بندی و با یک نظم و انتظام صحیح انجام بگیرد، که من فکر می‏کنم مظهر عمده‏ی آن، انجمنهای اسلامی دانشجویان هستند . (7)
نکته‏ی اساسی در این مقوله آن است که نگاه حفاظتی به حریم و حرمت دانشگاه، نبایستی سطحی و محدودنگر باشد.متأسفانه درمواردی، این رسالت در محدوده‏ی حجاب و نماز یک یا چند استاد یا دانشجو و یا مسایل مشابه آن محدود مانده است و روح اساسی این رسالت، یا مغفول مانده و یا به فراموشی سپرده شده است.
در سخنی هشدارانه، رهبری معظم انقلاب، این نگاه ژرف را بیان کرده‏اند و به جزیی نگران و سطحی‏بینان، هشدار لازم را داده‏اند:
عزیزان من! به مسأله‏ی دین در دانشگاهها با این چشم نگاه کنید.مسأله این نیست که می‏ترسیم چهار نفر جوان در دانشگاه بی‏دین بشوند و بی‏دین بمانند و نماز نخوانند.البته همه‏ی اینها ایراد است.اگر خدای نکرده پسر یا دختر جوانی بی‏دین، لاابالی و به مقررات دین بی‏اعتنا باشد، اینها ایراد دارد؛ اما مسأله فقط به این‏جا تمام نمی‏شود. (8)
نکته‏ی دیگر آن است که تشکلهای اسلامی نبایستی کار خود را در درمان آلودگیها و بیماریها محدود کنند؛ کار اساسیتر، بهداشت محیط زیست دانشگاهی است.نهادهای فرهنگی و از جمله تشکلهای اسلامی، می‏بایست با تأمین اطلاعات و تمهید فضای مناسب، از ورود بیماریها و آلودگیها ممانعت کنند و گونه‏یی واکسینه و مصونیت درونی در محیط پدید آورند:
به مسأله‏ی تشکلهای دینی دانشجویی با این چشم نگاه کنید؛ حالا اسمش هر چه هست، اسمها مهم نیست؛ مسماها و مضمونها مهم است....در دانشگاه کسانی هستند که زود تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار می‏گیرند؛ وسوسه‏ی نفس، آنها را زود مبتلا می‏کند؛ یا از شبهه‏ها، خیلی زود متأثر می‏شوند.شما باید به اینها مصونیت بدهید. (9)
2) تعمیق فرهنگ دینی: تشکلهای اسلامی دانشجویی، به منظور ادای‏دین به دیانت و مکتب پدید آمدند.این تعهد، اصلیترین قید وجودی این نهادهای دانشجویی است.نکته‏ی یاد شده ایجاب می‏کند که نهادهای اسلامی دانشگاهی، به بررسی نقطه‏ی اساسی ضعف دینی در محیط دانشجویی بپردازند و راه علاج آن را جستجو کنند.
با یک نگاه ژرف کاوانه می‏توان دریافت که اساسیترین نکته را در ضعف تعبد یا کمرنگ بودن شعایر و یا مسایلی مشابه آن نمی‏توان دید.شاید در آن مقولات، ضعفها و یا نارساییهای جدی دیده شود؛ اما چندان نیست که خطر اصلی تلقی شود و ذهنها و عملکردها را به سوی خود متوجه کند.ضعف اصلی در محیط دانشجویی، اطلاع ناقص و سطحی دینی است.
گرچه ضعف اطلاعات مذهبی، مشکل عام جوامع اسلامی و از جمله کشور ماست، اما در محیطهای بسته و گروههای سنتی، ایمان و باور ریشه‏دار به انضمام دریچه‏های محدود اطلاعاتی موجب می‏شود که فقر اطلاعات مذهبی، اساس باور دینی را منهدم نکند؛ ولی در محیط دانشجویی، با توجه به گستره‏ی فضای اطلاعاتی، شبهات و شکوک راه پیدا می‏کند.در این شرایط، اگر سطح اطلاعات مذهبی ارتقاء پیدا نکند و عمق لازم را نیابد، موج شبهات به اضافه‏ی خودباوری کاذب موجب می‏شود که یا اساس باورهای دینی مورد تهدید قرار گیرد، و یا بدعتهای نوظهور به گونه‏یی مداوم، مشتریان تر و تازه پیدا کنند.
با همین نگرش، تشکلهای اسلامی بایستی اساسیترین موقف و عملکرد خود را در تعمیق و ارتقای فرهنگ دینی محیط دانشجویی بدانند و برای آن به برنامه‏ریزی جدی و اساسی روی آورند: انجمن اسلامی بایستی زمینه‏سازی کند، تا فکر دینی و فرهنگ دینی در دانشگاهها به صورت درست و عمیق و شایسته‏ی دانشجویش جا بیفتد. (10)
هدایت فکری، دینی محیط دانشجویی در صورتی میسر است که انجمنها و تشکلهای اسلامی، رشد و ارتقای معارف دینی را برای اعضای خود در اهم مسایل قرار دهند و در گذر برنامه‏ها و موجهای زودگذر، از بنیان‏سازی استوار عقیدتی در اعضای خود غفلت نورزند:
می‏شود انجمنهای اسلامی تغذیه و تقویت بشوند و کانونی برای کارهای اعتقادی گردند. (11)

بایستگیهای تشکلهای اسلامی

مجامع مسلمان دانشجویی، با تکلیفی بزرگ رو به رویند.این تکلیف بزرگ، بدون تمهید ره به جایی نمی‏برد و از ذهن و جهان مکتوب، رخ به عالم محسوس نمی‏نماید.
برخی از ضرورات را چنین می‏توان برشمرد:
1) ملاک جاذبه و دافعه: بی‏تجربگی تشکیلاتی نسل دانشجو، به ضمیمه‏ی روحیه‏ی خاص دوره‏ی جوانی، مخاطراتی را در برابر جذب و دفعهای تشکلهای اسلامی پدید می‏آورد.گاه به بهانه‏های واهی، عناصر مستعد و زمینه‏دار و پر انرژی، از حضور در این مجامع محروم می‏مانند، و گاه عناصر ماجراجو و قدرت‏طلب و یا مشکوک، با تظاهر و ریاکاری، ره به درون انجمنها می‏برند و خلل و اختلال در آن ایجاد می‏کنند.
با همین عنایت، مقام معظم رهبری تأکید فرموده‏اند: مواظب این جذب و دفعها باشید.مواظب باشید آن عنوانهایی که برای جذب یا دفع معین می‏شود، عنوانهایی باشد که از کتاب و سنت گرفته شده باشد؛ بی‏خودی نباشد.کسانی را به بهانه‏های بیهوده و بیجا راندن و دفع کردن، اسلامی نیست.کسانی را با تظاهر و با اظهار حمیت دینی آوردن نیز اسلامی نیست.مواظب باشید این جا رودست نخورید. (12)
2) انعطاف پذیری: انجمنهای اسلامی به عنوان یک نهاد خودجوش و برآمده از نیازهای دانشجویی، می‏بایست سعه‏ی صدر، تحمل و انعطاف پذیری را در صدر اخلاق رفتاری خود قرار دهند و پرخاشگری، ستیزه جویی و برخوردهای غیر منطقی را در شأن خود ندانند.
با همین توجه، رهبری معظم انقلاب، انجمنها و مجامع اسلامی را حافظ روح وحدت و یکپارچگی دانشگاه دانسته و فرموده‏اند:
انجمنهای اسلامی باید تشکل طبیعی انعطاف پذیری در سطح دانشگاه باشند، تا بتوانند از تفرق و تشتت و چندگانه شدن دانشگاههای ما در سطح کشور جلوگیری کنند. (13)
3) تعهد به انقلاب و نظام: تشکلها و انجمنهای اسلامی، فرزند انقلاب و برآمده از آنند؛ نباید به سهولت این ریشه را از یاد برند و موضعی خنثی و بی‏تعهد در برابر مشکلات انقلاب پیدا کنند.
در فصل «سیاست و دانشگاه» ، به تفصیل بیشتر از این مقوله سخن خواهیم گفت؛ ولی به اجمال بایستی یادآور شد که متأسفانه در مواردی، فرزندان انقلاب و تشکلهایی که از این بستر برخاسته‏اند و هویت و مشروعیت خود را از آن گرفته‏اند، به موضع انفعالی و بدهکارانه در برابرمدعیان فرصت خواه فرو می‏غلتند.جبهه‏ی مهاجم، در قالبها و آرایه‏های گوناگون، چنان فضا را پر می‏کند که نیروی خودی از بیان و ابراز عقاید خویش باز می‏ماند و برای آنکه به دهها برچسب ضد روشنفکری متهم نشود، از بیان منطقی و مستدل دیدگاهها و عقاید خویش هم فاصله می‏گیرد و به مرور یا در یکی از طیفهای دگراندیش جای می‏گیرد، و یا با عملکردی خنثی و بی‏گرایش، حداقل طلب مصونیت می‏کند، تا بتواند شخصیت معنون و محترم خود را محفوظ نگاه دارد:
انجمنهای اسلامی باید آن حالت طلبکاری خودشان را در زمینه‏ی انقلاب و اسلام و روحیه‏ی انقلابی و اسلامی در دانشگاهها حفظ کنند.بدهکار نشوید؛ طلبکار انقلاب باشید.انجمنهای اسلامی در دانشگاه، باید طلبکار انقلاب باشند و این را بخواهند.این، توقع زیادی نیست .اگر این احساس و این انگیزه و این حرکت برای حفظ فضای انقلابی در دانشگاه را یک گروه فعال دانشجو به عهده داشته باشند، زمینه‏های نامساعدی را که در طول زمان در دانشگاه به وجود آوردند، بکلی خواهد شست و خواهد برد. (14)
4) اعتقاد به ولایت فقیه: حضرت امام خمینی (ره) با دفاع از ولایت فقیه، این اندیشه‏ی دیرین فقهی را حیات عینی بخشیدند و زمینه‏ی تحقق عملی آن را فراهم آوردند.انقلاب و نهضت امام، چنان با این ایده تنیده است که تفکیک بین آن دو، ناممکن می‏نماید.
تشکلهای اسلامی که خود را در خدمت نظام و انقلاب می‏دانند، هرگز نمی‏توانند نسبت به این روح مایه‏ی انقلاب و قانون اساسی بی‏توجهی نشان دهند و با کمرنگ دیدن آن، همچنان دعوی انقلاب خواهی واسلام مداری در محیط دانشگاهی داشته باشند، زیرا با تضعیف این اصل، جانمایه‏ی نهضت امام خمینی خواهد پژمرد و احیای مجدد آن، براحتی ممکن نخواهد بود.آنان که به امام و نهضت او دل نبسته بودند، از همان ابتدا تکلیف خود را با این اصل روشن کرده بودند و در موقع تصویب قانون اساسی، به گونه‏های مختلف به ابهام افکنی و شبهه‏آفرینی پیرامون این اصل پرداختند.اما آنان که در جان و دل، به امام و نهضت او وابسته بودند و هنوز در آرمانهای خویش، یاد و نام و اصول دیدگاههای امام خمینی را مورد توجه قرار می‏دهند، طبیعی می‏نماید که می‏بایست بیش از پیش بر طرفداری و دفاع از این اصل کوشا باشند و آن را در محوریترین بنیادهای موضعگیریها و جذب و دفعها و...قرار دهند.
در مجموعه‏ی سخنان یاد شده، بی‏تردید سخن از فرد نیست.آنچه مهمتر می‏نماید، آن است که این نظام و انقلاب، با اصول و آرمانهایی شکل گرفته است که در تحقق آن اصول و آرمانها، «ولایت فقیه» نقش محوری را داشته است.مقام معظم رهبری در سال 61 در دیداری دانشجویی، ضمن تأکید بر اصل ولایت فقیه در تشکلهای دانشجویی، در مورد اهمیت و جوانب آن چنین فرموده‏اند :
شما اعتقاد به ولایت فقیه را جزو شرایط افراد قرار دهید.ولایت فقیه، یک نظم بر جامعه است...، حقیقتی بریده از جامعه نیست؛ یک نظام در جامعه است...، حکومت اندیشمندان اعتقادی در جامعه است...اعتقاد به ولایت فقیه، اعتقاد به یک خط اسلامی‏است.اعتقاد به ولایت فقیه، صرفا این نیست که ما معتقد باشیم امام خمینی می‏تواند در رأس جامعه قرار بگیرد؛ این اعتقاد به ولایت فقیه نیست....اعتقاد به ولایت فقیه، یعنی اعتقاد به یک برداشت و استمداد طلبی از اسلام. (15)

ویژگیهای اعضای تشکلها

تشکلهای اسلامی دانشجویی، در عضویابی دوراهی سختی را در پیش دارند: از یک سو می‏بایست به توسعه‏ی کمی اعضا و هواداران بیندیشند و خود را از یک گروه کوچک و اقلیت درآورند و در محیط دانشگاه، حضوری محسوس و عینی داشته باشند؛ از سوی دیگر، بی‏مبالاتی و بی‏قیدی در انتخاب اعضا، مخاطرات سختی را در برابر تشکلها ایجاد می‏کند و ضعفهای خصلتی، فردی را به درون جمع و تشکیلات می‏برد و موجب تشتت و تفرقه یا فساد و بدنامی مجموعه خواهد شد.
مقام معظم رهبری نیز به این دو بخش عنایت داشته‏اند.از یک سو، گسترش و توسعه‏ی کمی اعضای انجمنها و تشکلهای اسلامی را خواسته‏اند؛ از جمله فرموده‏اند:
توصیه‏ی دوم من این است که دایره‏ی انجمن اسلامی را وسیع کنید.اگر بتوانید انجمن اسلامی را به گونه‏یی وسیع کنید که شامل نصف دانشجویان بشود، این کار را بکنید. (16)
از سوی دیگر، در کنار این توصیه، هشدارها و رهنمودهای پیوسته‏یی در مورد شرایط لازم برای انجمنهای اسلامی داشته و دارند.در ادامه‏ی سخنان یاد شده، به راه جمع و تلفیق این دو نگرش، اشاره کرده‏اند:
البته یک حداقل بایستی باشد.هر کس را وارد انجمن اسلامی‏نکنید، که انجمن اسلامی دیگر محتوا نداشته باشد؛ اما حداقلی را رعایت کنید.دیده‏اید که احزاب می‏گردند و آدم مناسبی را می‏گیرند؛ همان کار را بکنید.آن دانشجوی جوانی را که احساس می‏کنید دل و روح مناسب و آماده‏یی دارد و می‏شود او را آورد و یک خرده روی او کار کرد، انتخاب کنید.وقتی که روی او کار کردید، او را به انجمن بیاورید. (17)
راه پیشنهادی یاد شده، نگرش منطقی تلفیقی است.از یک سو به شرایط و حساسیتهای تشکلهای اسلامی توجه شده است؛ و از سوی دیگر، توسعه‏ی کمی و پوشش انجمنها نیز مورد غفلت قرار نگرفته است.در این نگاه، مشابه برخورد احزاب و تشکیلات، حداقل شرایط مبنای پذیرش عضویت خواهد بود؛ اما در کنار آن، دیگر افراد و عناصر، خارج از تعلق و توجه نبوده و نیستند .در خصوص حداقل شرایط عضویت در تشکلهای اسلامی، رهبری معظم انقلاب به نکات زیر اشارت داشته‏اند:
1) رعایت خلوص و صداقت: نفاق و دورویی، تلون مزاج، هرهری گرایی و اموری از این قبیل، آفت احزاب و تشکیلات در جامعه‏ی ما بوده و هست.بخش عظیمی از شکست احزاب سیاسی در کشورمان از مشروطه به بعد، از همین عامل اخلاقی، روانی نشأت گرفته است و هنوز گریبان تشکلهای سیاسی ما را در خود فشار داده و می‏دهد.
خوشبختانه عنصر صداقت، صراحت و یکرویه‏یی در نسل دانشجو کمیاب نیست.به واسطه‏ی اقتضای سنی و تکاپوی جوانی، این نسل از صداقت و خلوص مناسب برخوردار بوده و هست؛ هر چند این خلوص و صداقت، در اثر برخورد با سیاستبازان بیرون دانشگاهی و یا گروههای‏سایه، در مواردی کمرنگ شده و یا به استخدام سیاستبازان حرفه‏یی در آمده است.
رهبری معظم انقلاب، تأکید بر عنصر خلوص و صداقت را در انجمنها، از زبان امام راحل چنین روایت کرده‏اند:
من دیده‏ام که امام در غالب مواردی که راجع به انجمنها صحبت می‏کنند ـ چه انجمنهای اسلامی دانشجویی و دانش آموزی و به اصطلاح فرهنگی، و چه انجمنهای اسلامی کاری؛ وزارتخانه‏ها؛ کارخانه‏ها و غیر ذلک ـ روی این نکته که در انجمنهای اسلامی، خلوص و صداقت شرط اولی و اصلی است، تکیه‏ی فراوانی می‏کنند؛ و این حق است.مراقب باشید، این نمکی که می‏خواهد مانع از گندیدن بشود، در واقع نمک باشد؛ یک ماده‏ی قابل گندیدن نباشد که به جای نمک آن‏جا قاطی کرده باشند. (18)
2) شعور و باور دینی: اعضای انجمنها، با تبرک به نام اسلام، تعهد و باوری را عرضه داشته‏اند که می‏بایست در جان و عمل ایشان خود را بنمایاند.آنان باید بدانند که اسلام شناسنامه‏یی، اسلام کلیشه‏یی، اسلام شعاری و احساسی و دیگر دینداریهای مشابه، نمی‏تواند تشکل اسلامی دانشجویی را در جایگاهی ماندگار و اثرگذار قرار دهد.
رهبری معظم انقلاب، در خصوص شرایط لازم برای اعضای انجمنها فرموده‏اند:
افراد صادق، سالم، برخوردار از اندیشه‏ی عمیق اسلامی، و نه فقط احساسات اسلامی.یعنی در انجمنهای اسلامی، یکی از ارزشها این است که افراد از یک اندیشه‏ی عمیق اسلامی برخوردارباشند . (19)
و یا در سخنی دیگر فرموده‏اند:
انجمنهای اسلامی اولین کاری که بایستی بکنند، این است که از لحاظ مایه‏های اسلامی، خودشان را غنی کنند.انجمن اسلامی به اسم نیست که خیال کنید یک نفر بگوید من عضو انجمن اسلامی هستم؛ نه، انجمن اسلامی، کار اسلامی و فکر اسلامی و مایه‏های اسلامی و ارتباط با محورهای بینش اسلامی و دانش اسلامی می‏خواهد. (20)
انجمنهای اسلامی علاوه بر فهم دینی، می‏بایست تخلق رفتاری به اخلاق اسلامی را نیز جدی بدانند و حرمت آن را اندک نشمارند.انجمنهای اسلامی، به عنوان منادیان دیانت در محیط دانشجویی، در صورتی که ارزشهای رفتاری اسلامی، انسانی را جدی نگیرند و به آن بهای لازم را ندهند، شأن و حرمت دعوت به دیانت را از بین خواهند برد و از آثار سخن و دعوت خویش خواهند کاست:
کسانی باشند که دانشجو وقتی آنها را نگاه می‏کند، واقعا اسلام را در وجودشان مشاهده نماید: اخلاقشان، اخلاق اسلامی؛ برخوردشان، برخورد اسلامی؛ موضعگیریهایشان، موضعگیریهای اسلامی؛ خصلتهایشان، خصلتهای اسلامی. (21)
3) تیزهوشی و درایت: تشکلهای اسلامی دانشجویی، نباید از افرادی با بهره‏های اندک هوشی و یا استعدادهای متوسط پر شوند و این گروهها میدانداران حرکتهای دانشجویی مسلمان باشند .در غیر این صورت، تشکلهای مسلمان از چند زاویه ضربه‏پذیر خواهند بود: اولا، جاذبه‏ی‏خود را در عناصر مستعد و باهوش از دست خواهند داد.ثانیا، ضعف منطق و بهره‏های خردورزی، موجب خواهد شد که در جمع‏بندی و قدرت عمل و تصمیم‏گیری درست، چندان توفیق نیابند.ثالثا، عناصر فاسد هوشمند، بسرعت امکان نفوذ در آن را بیابند و از سطحی‏نگری و کم‏هوشی آنان سوء استفاده کنند و با رخنه در تشکیلات اسلامی، به مرور بر قلب هویت و جهت‏گیریها دست یازند:
عناصر انجمن اسلامی، ...از لحاظ هوشمندی، با عرضه بودن، با درایت و با کفایت بودن، باید بهترین باشند.متدینترین و باهوشترین و زرنگترین و کارآمدترین دانشجویان که شوق به مطالعه دارند، زبان گفتگو و بحث دارند، تیزهوشی لازم را دارند، باید در انجمنهای اسلامی متشکل بشوند. (22)
4) جدی گرفتن درس: در روزگاری از روزگاران نهضت، دانشجوی مبارز کسی بود که به مبارزه و جهاد خود اولویت می‏بخشید و درس و تعلم را در مرتبه‏ی ثانوی تلاشهای خود قرار می‏داد .در همان روزگار نیز افراط و تفریط اندک نبود؛ اما در مجموع، شرایط نهضت و قیام به گونه‏یی بود که دل‏ندادن به درس و تعلم و اولویت دادن به تلاشهای اجتماعی، سیاسی را توجیه می‏کرد .اینک برای تشکلهای اسلامی دانشجویی، به هیچ وجه آن روحیه توجیه‏پذیر نبوده و نیست.اعضای این تشکلها، نه تنها نباید در زمره‏ی عقب‏ماندگان درسی تلقی شوند، بلکه می‏بایست از پیشتازان درس و پژوهش باشند و در آن مسیر نیز الگوی دانشجویان دیگر به شمار آیند.
در شرایطی که ابعاد مختلف رشد و توسعه‏ی ملی (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و.). در هم تنیده است، دانشجوی مبارز و متعهد مسلمان کسی است که در عرصه‏های مختلف حضور دارد و در هیچ حوزه‏یی تکلیف خود را در کمال‏یابی و اعتلاء پایان یافته نمی‏انگارد؛ از فرصتهای فراغت خود می‏گذرد، اوقات تلف شده را بهره‏وری و بازیابی می‏کند؛ اما به محصور ماندن خود در یک چارچوب و عقب‏ماندگی در حوزه‏های دیگر تن نخواهد داد.او می‏کوشد که فهم دینی، درک انقلابی، اطلاعات اجتماعی و عمل سیاسی را با تلاش جدی برای تحصیل و تعلم بیامیزد و یک توفیق همه جانبه را در زندگی خویش به نمایش آورد:
البته شماها فقط هم به این مسأله اکتفا نکنید؛ درس خواندن هم چیز مهمی است.قبل از انقلاب، دانشجویانی از قبیل شما به ما مراجعه می‏کردند که چه کار کنیم؟ ما بیشتر به آنها می‏گفتیم که بروید مبارزه کنید.البته نمی‏گفتیم از دانشگاه بیرون بروید؛ اما هیچ وقت به دانشجوی مبارز نمی‏گفتیم برو درس بخوان، تا او مبارزه را کنار بگذارد؛ به خاطر این که معتقد بودیم باید همه‏ی نیروها را داخل یک بازو بدهیم، بلکه این ستون درهم فرو بریزد، و الحمد لله فرو ریخت.امروز مردم به شما احتیاج دارند و شما دیگر صاحب این نظامید.شما که نمی‏توانید بروید از جای دیگر نیروی انسانیتان را بیاورید؛ باید جواب بدهید.شما هستید که باید ایمان مردم را خوب کنید، کارخانه‏ی مردم را راه بیندازید، مزرعه‏ی مردم را آباد کنید، دستگاههای مردم را اداره کنید، کتاب برای مردم بنویسید؛ بنابراین خودتان را آماده کنید.مبادا کار انقلابی و کار فکری و کار اسلامی در دانشگاهها، با کار درسی منافات پیدا کند.انسان درس را هم می‏خواند؛ چون محیط وقتی محیط انقلابی و اسلامی شد، در یک محیط اسلامی، آن درس خواندن و آن حرکت اسلامی می‏تواند با همدیگر کاملا همساز و هماهنگ انجام بگیرد. (23)